چندین سال گذشت و من کاملا تغییر کرده بودم. تمامِ چیزی که میخواستم اعتبارِ بیشتر، توسعه ی کاریِ قوی تر و آینده ای در بهترین شرایطِ ممکن. واسه همین تا به امروز متوقف نشدم، اتفاقاتِ زیادی افتاد ناراحتی های زیادی کشیدم اما کنار نرفتم، چون من باید تحتِ هر شرایطی توی این مسیر بمونم.
آدمِ درون گرایی هستم، اگر من رو به حال خودم بذارید میتونم ساعت ها یه جا بشینم و در درونِ خودم غرق در تفکرات شم. بخشی از این اقیانوسِ فکریِ من، که همیشه در حالِ غرق شدن درونش هستم رو، رویاها تشکیل میدن، رویای آینده ای وصف ناپذیر، چنان اون آینده ی رویایی رو همیشه توی ذهنم ترسیم می کنم و در اون غرق میشم که حتی اگه کوچترین نمایی از اون به بیرون از ذهنم خروج کنه مطمئنا با دیوانه ای مقایسه میشم که انگار در دنیای دیگه ای زندگی میکنه.
اما بخشِ دیگه ی اقیانوسِ فکری من رو ، نقشه ها تشکیل میدن، دقیقا نقشه ها،نقشه ی مسیرِ رسیدن به اون رویاها، غرق در تفکراتی میشم که دائما در حالِ آزمون و خطاست. ذهنم لحظه ای آروم نمیگیره ، همیشه و هر لحظه در حالِ فکر به اینم که چه کاری، وارداتِ چه کالایی یا راه اندازی چه تولیدی میتونه سوددهی داشته باشه. بعد از کلی فکر و آزمون و خطاهای درونِ فکری خودم و رسیدن به بهترین ایده، تازه در تفکراتم غرق در ترسیمِ لحظه ی شروع تا به نتیجه رسیدنِ اون میشم. اگه توی اون تفکرات نتیجه بخش نبود کلِ اون ایده رو نابود میکنم، اما تفکر رو تمام نمیکنم، بی درنگ میرم سراغِ ترسیم ِایده ی بعدی، اگر هم فقط کمی احساس کنم نتیجه بخش هست بدون درنگ واردِ تحقیقات میشم، بارها شده ایده ای شکل گرفته توی ذهنم، غرق در اون شدم، تحقیقِ خارج از ذهنم رو هم انجام دادم ولی در آخر به این نتیجه رسیدم که ارزش نداره.
شاید بهترین کاری که میکنم اینه که واسم مهم نیست کسی بگه باز رفتی دنبالِ مثلا فلان ایده و آخرش انجامش ندادی. مثلا ایده ای اخیرا شروع به پیگیری اون کردم، بعد از 6 الی 7 ماه به این نتیجه رسیدم که ارزش راه اندازی نداره و گذاشتمش کنار. رسیدن به آینده ای بهتر نیازمندِ تلاش هست، نیازمندِ ریسک هست، همیشه به اطرافیانم میگم که بزرگترین ریسک واسه یه انسان اینه که ریسک نکنه! انسانی که ریسک نکنه، 2 حالت بیشتر واسه ی زندگیش به وجود نمیاد، یا اینکه در همون شرایط که در اون زندگی میکنه باقی میمونه یا اینکه از همون شرایط هم سقوط میکنه و همون چیزهایی هم که داره از دست میده. ریسک هست که باعث میشه تغییر کنید، ریسک هست که باعث میشه رشد کنید.
من از همون ابتدای تصمیم به تغییرم ریسک کردم. همین که درس رو گذاشتم کنار توی اون سن بزرگترین ریسک بود، اینکه دوستانم رو حذف کردم، ریسک بود و همین که خودم خواستم تغییر کنم ریسک بود. توی این سن به خیلی چیزهایی که میخواستم رسیدم، توی کارم ریسک هایی کردم که شاید هر آدم عاقلی نکنه اما کردم، سختی هاشم کشیدم اما الان از تمامِ ریسک هایی که کردم خوشحالم. الان حدودِ 11 الی 12 سالی از شروعِ ورودم به کار میگذره و همه چیز از ریز و درشت واسه من تغییر کرده. اعتبار و شخصیتی که الان دارم ، تجربه و طرز تفکری که دارم ، رفتار و برخوردم ، جایگاهِ اجتماعی که دارم همه و همه تغییر زیادی کرده.
همیشه میگن آدم نباید از خودش تعریف کنه اما من اگر اینجا تعریف هارو نکنم نمیتونم این نوشته هارو به جمع بندی برسونم ، اتفاقا باید تعریف بدم . اصلا من همچین وبلاگی رو ساختم که ناشناخته و راحت و بدون نگرانی از هرچیزی بنویسم. همین که با گذشتِ 12 سال توی این سن یک فعالِ اقتصادیِ موفق بودم واسه من کافیه، همین که تونستم محمدِ بیخیالِ خوشگذرون رو تبدیل به محمدِ متفکرِِ آینده نگر و درگیرِ کار کنم کافیه، همین که تونستم محمدی رو که شاید بخشِ بزرگی از جامعه میلی به روابط با اون رو نداشتن به محمدی با اعتبارِ بالا تبدیل کنم کافیه و همین که تونستم محمدِ با وضع مالی نرمال و شاید در بعضی مواقع ضعیف رو به محمدی با ثروتِ مناسبِ خودش توی این سن تبدیل کنم کافیه.
تا همینجای سنم که هنوز اولِ راه هستم تقریبا به خیلی چیزا رسیدم ، کارم چندین سال دبی بود ، چندین مدت هم توی عمان زندگی کردم همه چیز طبقِ خواسته هام تا اینجا پیش رفته. شما وقتی خودت رو از فردی که هیچ دیدگاهی نسبت به آینده نداره رو تبدیل میکنی به فردی که در حالِ انجامِ کارهای بزرگ هست و نشسته، نقشه ی برنامه ها و ایده های بزرگش رو می کشه یعنی تونستی تغییری با موفقیتِ بالا ایجاد کنی، یعنی تو موفق شدی.
اما این توقفِ مسیر نیست، چون دیدگاه من این جایگاه هم نیست، اصلا نقشه این نیست و نقشه خیلی فراتر از این هاست و سرسختانه در حالِ پیش روی هستم، هنوز برنامه هایی دارم که خیلی خیلی بزرگ تر از چیزی هست که تا الان به اون رسیدم، تفکرات و ایده هایی اونقدر بزرگ که برای اکثریت ِمطلق، یک رویا دست نیافتنی به تمام معنا به حساب میاد، اما واسه من این رویا نیست، یک هدفه.
ممنون که این 3 قسمت رو وقت گذاشتید و خوندید و همراه بودید
- پنجشنبه ۱۲ دی ۹۸